نمادها در ایران باستان

نماد، کهن ترین و بنیادی ترین روش بیان محسوب می شود. ابزاری که موجب آشکار شدن مفاهیمی می گردد که به صورت دیگری قابل بیان نیستند. یک نماد کامل، همه ی ابعاد انسان؛ روح، عقل و احساسات را در بر می گیرد. نمادها از عناصر ویژه ی ارتباطات انسانی اند، که هم تولید و هم دریافت آنها، شرایط خاصی را می طلبد. خاستگاه اصلی نمادها، عرصه ادبیات، هنر و فرهنگ عامه است. نمادها از عناصر مهم و عمیق فرهنگ ها هستند که با شناخت آنها می توان نسبت به عمق تجربیات و لایه های عمیق و پنهان آن جامعه و معرفت آن فرهنگ، شناخت پیدا کرد. برای شناخت بهتر و مؤثرترِ ادبیات، هنر و حکمت و حتی علم یک جامعه باید نمادهای آن جامعه را شناخت.

نبرد شیر و گاو تخت جمشید
نبرد شیر و گاو تخت جمشید

مردم هر یک از تمدن های گذشته نیز، شیوه خاصی برای برقراری ارتباط با محیط اطراف خود داشتند. مردم فلات ایران پس از آشنایی با نقاشی روی سفال، در آغاز از نقوش هندسی استفاده می کردند و کم کم تقلید از طبیعت و نقوش گیاهی و حیوانی، جای خطوط هندسی را گرفت، اما این شیوه هم، دیری نپایید. آنها سعی داشتند با استفاده از عناصر ساده، گیاه و حیوان و انسان و آنچه را که در اطرافشان می دیدند، به تصویر بکشند. به این ترتیب نقوشی بسیار خلاصه و ساده و تجریدی به وجود آمد. مثلاً خط های مواج موازی، مقداری آب را نشان می داد. مثلثی که سطح آن با خطوط چهار خانه پر می شد، نمایانگر کوه بود؛ مربعی که خطوط افقی و عمودی یا مواج در آن ترسیم میشد، نشانه زمین زراعتی بود. نقوش حیواناتی مثل بز، قوچ و پرندگان با خطوط و فرم های ساده و گاهی فقط با چند خط نمایش داده می شد؛ گاهی هم برخی از اعضای حیوان که برای هنرمند باستان اهمیت داشت، به خصوص شاخ آنها به طرز اغراق آمیزی بزرگ می شد و این اغراق و تأکید بر یک عضو تا جایی پیش می رفت که فقط همان عضو ترسیم می شد.

در نقوش مذکور، دو خط فکری را می توان پی گیری کرد: انسان باستان از طرفی به روایت وضعیت و محیط زندگی خود می پرداخت و نیازهای ضروری زندگی را بیان می کرد. مثلاً وقتی می خواست در مورد شکار گفت و گو کند، جسد حیوان و تصویر خود با تیر و کمان را می کشید. از طرف دیگر، او اعتقادات، باورها، بیم ها، امیدها و نیازهای عاطفی خود را بیان می کرد. او نمادها و علائمی را برای کمک خواستن از نیروهای طبیعی، در مبارزه اش برای ادامه حیات، به تصویر می کشید. از همین روست که آسمان، آتش، باد، خورشید، ماه، ستارگان و برخی حیوانات که در ادامه حیاتش مؤثر بودند، برای او مقدس می شوند. هر یک از آن ها نیز در دوره های مختلف، بر اساس نیازهای انسان و مفاهیمی که داشتند، ارزش و اهمیت متفاوتی پیدا می کردند.

نقوش هندسی، گیاهی و حیوانی از گذشته های دور تا امروز در نماد گرایی هنرهای سنتی دیده می شوند که بعضی از آنها به تدریج در تاریخ محو شده اند و برخی دیگر تا امروز در بعضی شاخه های هنر سنتی دیده می شوند.

نمادهای هندسی

دارای بار معنایی قدسی تر نسبت به الباقی نمادها هستند و معنای تجریدی را باز می نمایند. نقوش هندسی همیشه و در همه جا به چشم می خورند. از نقوش هندسی، در مفهوم نمادین و فلسفی آن، برای تأثیر گذاری روانی بر نیایشگر و تقویت حس وحدانیت در فضای مسجد استفاده می شود. شکل های پیچاپیچ هندسی با تکرار تناسبات وابسته به یک نقش، نوعی احساس نظم و هماهنگی را می آفرینند.

پایه شکل های هندسی بر دوایر است که تصویری هستند از کمال و چون به قسمت های مساوی تقسیم شوند، سبب پیدایش چند ضلعی های منظمی می شوند که رفته رفته به شکل ستاره های منظم و خوش نما در می آیند. از دیدگاه فلسفه در دوران اسلامی، این شیوه تطابق یا جابجایی و انتقال تناسبات عمده یک ساختمان در یک دایره محیطی، با توحید نیز هماهنگ است که وحدت سرچشمه و نقطه پایانی به هم رسیدن همه پراکندگی ها و کثرات است.
دایره در تمام اعصار دارای اهمیت ویژه بوده و تمامیت انسان را در جنبه های مختلف از جمله رابطه میان انسان و طبیعت بیان می کند. دایره بدون آغاز و پایان است برای همین نمادی از زمان، کمال، ابدیت و حرکت پیوسته و مدور آسمان است که با الوهیت نیز در ارتباط است. دایره نماد میترا است، برای همین، برای نشان دادن تقدس، در پشت سر اشخاص مقدس قرار می گرفت.

مربع نیز مانند دایره، از اشکال نمادین دنیای باستان است. مربع به خاطر خاصیت چهار گوش بودن و باثبات بودنش، نماد مکان، ایستادگی و استقامت، پایبندی زمین و ماده است. در هنرهای کهن، مربع نماد اهورامزدا است. و به چهار جهت اصلی، چهار فصل، چهار عنصر اصلی و چهار طبع دلالت دارد. مثلث از دیگر نمادهای قدسی است؛ خصوصاً مثلث متساوی الأضلاع که نمادی است از هماهنگی و تناسبات. اگر رأس آن رو به بالا باشد، نمادی از آتش است با جنسیت مذکر و اگر رأس آن رو به پایین باشد، نمادی از نیروی مؤنث است و با زایش در ارتباط است.

ایرانیان همواره برای خورشید اهمیت خاصی قائل بوده اند. شاید از آن هنگام که بشر به زندگی کشاورزی گرایش یافت و دریافت که خورشید سبب باروری زمین و پرورش گیاهان و موجب گرم کردن و نیرو بخشیدن به انسان می شود، او را ستایش کرده است. خورشید از هزاره چهارم قبل از میلاد در فلات ایران از بزرگ ترین خدایان شمرده می شد. انسان هست و نیست خود را از وجود خورشید می دانست و به پرستش آن می پرداخت. انسان آن روزگار که ویژگی نعمت بخشی را برای آتش و خورشید و نیز برای نقش و نگار آن ها می دانست، این نقش را روی هر چیز که به آتش و خوراک وابستگی داشت، می کشید. خورشید نماد آفرینندگی، قانون طبیعت، آتش، آگاهی و تفکر، روشنگری و حیات بود. خورشید در حال طلوع نماد تولد، و در حال غروب نماد مرگ بود. خورشید در جوامع کهن جزء برجسته ترین خدایان و در مواردی به عنوان خدای نرینه محسوب می شد که به وسیله نیروهای خود، یعنی خدایان متعددی که به نیابت او در زمین حکومت می کردند، جهان را نظم می داد. نقش خورشید به صورت های گوناگونی از جمله نماد چلیپا کشیده می شد. به مرور زمان خطوط چلیپا به صورت زاویه قائمه شکسته شده و به نماد «گردونه خورشید» تبدیل شد. این نماد با نام های دیگری همچون «خورشید آریایی»، «گردونه مهر»، «چلیپای شکسته» و «سواستیکا» نیز معروف است و یکی از دیرینه ترین نقش مایه های باستانی است که اثر آن در یک سیر چندین هزار ساله در بیش تر تمدن های کهن بر جای مانده است.

نمادهای گیاهی

یکی از نمادهای گیاهی، نقش درخت است. این نماد در اساطیر به معنای جاودانگی، سرچشمه زندگی، جوانی و واقعیت بود. در این میان درخت همیشه سبز سرو کاربرد زیادتری داشته است، سرو از دیر باز درخت محبوب و مقدس ایرانیان بوده است. این درخت قبل از اسلام، ریشه در باورهای زرتشتی و پس از آن ریشه در عقاید اسلامی داشته است. جایگاه سرو به قدری میان ایرانیان مقدس و محترم بوده که پادشاهان خود به کاشت آنها مبادرت می کرده اند. یکی از نقوش نمادین این درخت، طرح بته جقه است که اکثر مردم آن را با نام عمومی ترمه می شناسند و نماد رسمی ایرانیان است.
گل لوتوس یا نیلوفر آبی به دلیل ویژگی های قابل ملاحظه، از گیاهان نمادین هنر سنتی است. این گیاه هم در آب است و هم بر روی آب شناور. برگهایی از آن رو به آسمان است. شب هنگام جمع می شود و با نور خورشید مجدد باز می گردد و متولد می شود و تمام این ویژگی ها بصورت نمادهای مختلف در هنرها انعکاس پیدا کرده است. این گل در ایران باستان نماد جاودانگی و سعادت همیشگی بود. گل لوتوس 12 پر در بنای تخت جمشید به وفور دیده می شود که به تعبیری اشاره به 12 ماه سال دارد. این طرح به خاطر خطوط منحنی و لطیفش در محصولات و طراحی های مدرن به راحتی جای خود را باز کرده و به چشم می خورد.

نمادهای حیوانی

حیوانات نیز مانند اشکال نمادین دیگر، محمل بار معنا برای ذهن انسان سنتی بوده اند. در نظر انسان اولیه، جانوران از مقام و جایگاه ویژه ای برخوردار بودند زیرا آنها اعتقاد داشتند جانوران از راز طبیعت آگاه هستند، بنابراین دوستی با آنها از نشانه های بهشتی به شمار می آمد. انسان ها در آن زمان بدون شک احتیاج به خدایان حمایت کننده داشتند و گاهی علاوه بر پرستش این خدایان، شئ مورد علاقه یا حیوان منسوب به آن خدا را ستایش می کردند.

نقش بز کوهی

بز کوهی یکی از نمادهای مهم تاریخ ایران باستان است و اهمیت آن چنان زیاد بوده که تقریباً در تمامی تمدن های دوران باستان حضور داشته است. بز کوهی حیوان ملی ایران است. بز کوهی نیاز به گیاه دارد و کوه منبع رستنی هاست، بنابراین، هر جا بز کوهی با آن چابکی خاص خود دیده شود، نشان از آب و گیاه می دهد، به همین دلیل، بز کوهی مظهر فراوانی و رب النوع روییدنی ها بود. همچنین بز کوهی به خاطر ویژگی هایش، نماد رهایی، آزادی، آزادگی، معصومیت، چالاکی، قدرت و باروری بود. نماد بز کوهی به صورتهای گوناگونی کشیده می شد، ولی غالباً، دم حیوان دراز و کشیده نقش شده و شاخ ها نیز بدون تناسب پهن و بزرگ کشیده می شد. گاهی هم فقط به نمایش شاخ بز پرداخته می شد، به این صورت که دایره ای بزرگ، به عنوان نماد روی ظروف کشیده می شد.

پیمانه با نقش بز کوهی
پیمانه با نقش بز کوهی

نقش قوچ

قوچ حیوانی بسیار پرقدرت و اسطوره ای است و چون مظهر باروری بود و در گله، زایش به وجود می آورد، در نظر مردم محترم بوده است. قوچ نیز به عنوان یکی از حیوانات منسوب به خورشید محسوب می شد.

نقش اسب

اسب حیوانی است که همواره به عنوان مرکبی نجیب و مهربان مورد ستایش و احترام قرار می گرفته و همواره رابطه ای سحر آمیز بین اسب ومردگان وجود داشته است. در مراسم تدفین مردگان از ظروفی به شکل اسب استفاده می کردند. برخی ملل، اسب های چوبین را با مردگان در قبر قرار می دادند تا بتوانند روح مرده را به دنیای دیگری ببرند.

نقش پلنگ

این جانور به سبب خال های روی بدنش که به کره چشم شباهت داشت، در باورهای قومی و اساطیری، نماد خدای خدایان یا نگهبان و پاسدار محسوب شده است. پلنگ نماد وحش، جنگش، پیروزی، چالاکی، شجاعت، سرعت و درنده خویی بوده است. در کشیدن نقش پلنگ، نسبت ها رعایت نمی شد، به این معنا که دم حیوان بی نهایت بلند طرح شده و تقریباً دو برابر بدن حیوان نقش می گردید و در جای دیگر تنها به طرح بدن و دم حیوان اکتفا می شد. این حیوان به خاطر فرم بدنش، بیش تر مورد توجه انسان های اولیه قرار گرفته و به علت قدرت بدنی زیادی که به عنوان یک حیوان وحشی داشته، مورد توجه بوده است.

نقش شیر

در هنر و کیش هخامنشیان، شیر نماد میترا بوده و در آئین مهر پرستی نیز، شیر مقام ویژه ای داشت. غیر از آن شیر نمادِ برج اسد و یک شکل نجومی است و برج اسد، خانه ی خورشید است و خورشید در این برج که برابر با مرداد ماه و وسط تابستان است، در نهایت گرمی و درخشندگی است، برای همین شیر نماد خورشید بوده و در نتیجه نماد شیر و خورشید بسیار استفاده می شد. در دوره های هخامنشی و ساسانی، شکل شیر اهمیت ویژه ای داشته و برای نشان دادن قدرت و نیروی پادشاه، اغلب او را در حال مبارزه و شکار نشان می دادند.

نقش گاو

از نقش های حیوانی معروف ایرانی به ویژه قبل از اسلام، می توان به طرح گاو اشاره کرد. گاو نماد ماه، زمین، زایش، باروری، هستی و آفرینش و برکت بخشی بوده است. از تصاویر معروف تخت جمشید، حمله ی شیر به گاو است. در این سنگ نگاره، شیر نماد خورشید و فصل گرم سال، و گاو نماد زمین و فصل بهار است. این نقش، برابر شدن نیرو و توان شیر و گاو در حال نبرد را نشان می دهد، که نمادی است از سال نو و اعتدال بهاری که طول شب و روز برابر است و سپس طول روز افزایش می‌یابد.

نقش ماهی

ماهی چون به آب زنده است، از آن به عنوان نمادی برای آب و باران و تازگی و طراوت استفاده می شده است. ماهی را برای تجسم دریا و آب که منشأ باروری شناخته می شد، به کار می بردند.

نقش مار

به علت مواج بودن فرم بدن مارِ در حین حرکت که به امواج آب شباهت داشت، مار مظهر آب های زیر زمینی بود و به همین دلیل مورد ستایش قرار می گرفت. در نقش های دوران پیش از تاریخ رابطه ماه، گاو و مار و پیوند آن ها با باران که همیشه مراقب درخت ماه هستند، به چشم می خورد. مار شاخدار نماد شناخته شده ماه بود. همچنین مار به عنوان الهه باروری شناخته می شد.

نقوش پرنده

این نقوش گاه تقلید کامل از طبیعت بوده و زمانی به طور خلاصه و بسیار ساده نقش می شدند. گاهی پرندگان روی مثلثی که داخل آن شطرنجی شده و نماد کوه بود، نقش می گردید. نقش پرندگان دریا غالباً روی خطوط موجدار افقی و عمودی که نشانه آب بود، رسم می شد. گاهی هم نقوش پرندگان و حیوانات با هم ترکیب شده و نقوش جدیدی که نشان دهنده نمادهایی جدید بودند، به وجود می آمد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Related Post

اثر هنرمند جوان افسانه پلویی

شهر و معماری در آثار هنرهای تجسمی ایران

شهرِ دوران معاصر یکی از شاخص‌ترین بیان‌های زندگی انسانی است که از عناصر به هم‌پیوسته به شکلی اندام‌وار که یکی در پس دیگری شکل گرفته‌اند به‌وجود آمده است. زیستگاهی که همگام تحولات و تغییرات بشر در ادوار مختلف در حوزه‌های

Read More »
پل خواجو

اصفهان، زاینده رود و آب

مادی‌ها نهرهایی هستند که از رودخانهٔ زاینده رود سرچشمه می‌گیرند و غرب اصفهان را به شرق آن می‌دوزند. این نهرها اوج خلاقیت ساکنین این منطقه برای رساندن آب رودخانه زاینده رود به دشت اصفهان برای مصارف کشاورزی و شهری بوده

Read More »
میمند

میمند، شگفتی سکونت روستایی

روستای تاریخی و دستکند «میمند» در شرق شهرستان شهر بابک در شمال غرب استان کرمان ایران قرار دارد. این روستا دردامنه ی جنوبی آتشفشان خاموش مساهیم قرار دارد. این روستا در پنج طبقه و به تعداد حدود 400 واحد مسکونی

Read More »

آشنایی با سیر تحولات تاریخ ایران

موقعیت خاص جغرافیای فلات ایران آن را همچون پلی کرده است که روزگاری مهاجرت بزرگ انسان شکارچی از غرب (صحراهای آفریقا) به شرق (جنوب آسیا) را شکل داده و همین موجب شده است که فلات ایران از همان دوران چهار

Read More »
0
    0
    Your Cart
    Your cart is emptyReturn to Shop
      Apply Coupon