نقش اجتماعی موسیقی ایرانی

مقالهٔ منتشرشده در هفته‌نامهٔ صبح اندیشه شمارهٔ ۳۳۰ – به تاریخ ۱۲ تیر ماه ۱۴۰۰

فریدون فراهانی: پژوهشگر دکتری طراحی شهریکارشناس ارشد معماری

تاریخ موسیقی ایران سرشار از فراز و نشیب‌­های گوناگون و انواع کشمکش­‌هاست. تا پیش از سال­‌های پایانی قاجار و پیدایی دوران مشروطه، این هنر وابستگی تام به دربار و نهادهای قدرت داشت و براساس خواست حکومت ارائه می‌شد. در کوچه و بازار نیز عامیانه‌­ترین و گاه انواع نازل این هنر در میان طبقات پایین‌تر جامعه رایج بود و نوازندگان دوره‌­گرد، کولی‌­ها و مطرب‌­ها در انواع جشن­‌های عمومی و خانوادگی حضور پیدا می­‌کردند.

 نوع دیگری از موسیقی نیز تنها در پیوند با مذهب فرصتی برای ظهور در جامعه پیدا می­‌کرد و آیین‌­های مذهبی مانند تعزیه، نوحه و روضه و قرائت قرآن بستری برای ادامه حیات این هنر بودند. به­‌ویژه در برخی از ادوار تاریخ ایران که موسیقی (بیشتر نوع‌سازی آن) ممنوع و حرام اعلام شد و موسیقی‌دانان به سخت‌­ترین شکل مجازات می‌­شدند. دوران صفوی یکی از همین ادوار اسف‌­بار برای این هنر است؛ تا حدی که در دورۀ زمام‌داری شاه تهماسب صفوی، این هنر به کلی ممنوع شد و به‌عنوان سندی از این دوران تاریک برای هنر موسیقی، تنها به ذکر یکی از فرمان‌­های شاه تهماسب، خطاب به حکام ولایات،  در سال 963ه.ق بسنده می‌کنیم:

و در غیر نقاره‌­خانه‌­های همایون که در ممالک محروسه است دیگر در جایی سرنا و ساز ننوازند و اگر معلوم شود که احدی سازی ساخته، هرچند دف باشد جرم است (نقل از فلسفی، 1364، 1و2: 630).

البته در همین دوران نیز «کاربرد موسیقی مجلسی در سطح جامعه ممنوع بود؛ ولی در دربار و در برخی مجالس از قبیل عروسی­‌های شاهزادگان و پناهندگی شخصیت‌های برجسته و مهم و… کاربرد داشته ­است» (میثمی، 1389: 44). این روند در دوران قاجار تعدیل شده بود؛ اما کم‌وبیش در بر همان پاشنه‌ای می­‌چرخید که موسیقی را حتی دارای هویت مستقل نمی­‌دانست چه رسد به اینکه برای این هنر نقشی اجتماعی و انسانی قائل باشد. در دوران قاجار نیز هنر موسیقی یا در کف کوچه و بازار و در سطح پایین­‌ترین محاورات و شوخی­‌های روزمره قرار داشت و یا در دربار برای خوشی‌­های درباریان مصرف می‌­شد. نوع فاخر آن نیز در امان مذهب بود یا در خلوت شاعران و عارفان، زندگی مخفیانه‌‌ای را ادامه می‌­داد. خلاصه اینکه موسیقی، همواره هویتی ناتمام داشت و هیچ‌­گاه نتوانست در رابط‌ه­ای مستقیم و بی‌­واسطه با جامعه قرار گیرد.  

نوازندگان زن در دوران قاجار

اما ماجرای مشروطه، همه‌چیز را تغییر داد. موسیقی در این دوران برای نخستین بار به دامان مردم آمد و تعلق خود را به جامعه رسماً اعلام کرد. در ایران، عارف قزوینی را پیشگام این جریان دانسته‌­اند. راهی که همزمان با او و پس از او به دست دیگرانی هم ادامه یافت. اما فراز و فرودهای سیاسی و تغییرات اجتماعی مانع از ایفای نقش درست این هنر در متن جامعه بود.

رسانه­‌های رسمی کشور نیز که از تأسیس رادیو در 19 اردیبهشت 1319 به بعد این هنر را به گوش مردم می‌­رساندند، به‌تدریج تحت سیطرۀ حکومت قرار می‌گرفتند و همگام با توسعۀ سرمایه­‌داری و رواج مصرف­‌گرایی به‌سمت نوعی از موسیقی گرایش یافتند که از موضوعات اجتماعی و سیاسی به شکل صریح آن جدا بود. رواج فضاهای مصرفی موسیقی سرگرم­‌کننده در شهرهای ایرانی، مانند دیسکوها و کاباره‌­ها، طبقات جوان را به خود فرا می‌­خواندند و فضایی فارغ از تب و تاب جامعه برای آنان فراهم می‌­کردند. این دوران نیز شکل دیگری از فقدان نقش اجتماعی موسیقی را برای جامعۀ معاصر ایرانی رقم زد. رویکردی که کارکرد هنر موسیقی را در حد پدیده‌ه­ای مصرفی و به‌شدت تفریحی با کارکردی تخدیری تنزل می‌­داد و گسترش آن می­‌توانست نسل جوان را از پرداختن به آگاهی و تعهد اجتماعی باز دارد. [این ترفند در سال‌های دهه 80 به این سو نیز آزموده شد و موسیقی، به کلی وجهی مادی و مصرفی با کارکردی تخدیری پیدا کرد. به همین دلیل موسیقی ایرانی هم به‌تدریج کمرنگ و کمرنگ‌تر شد و رسانه‌­های دولتی که تا پیش از آن همگام با محدودیت موسیقی بودند از نازل‌­ترین انواع آن حمایت کردند.]

در سال‌­های پایانی حکومت پهلوی دوم، خیزش اجتماعی بر ضد سرمایه‌­داری بیش از همه توسط روشنفکران، نیروهای چپ و ایدئولوژی اسلامی شدت گرفت و انقلاب در سال 57 به ثمر رسید.

در نوشتارهای قبلی با این موضوع، به مرور نقش اجتماعی موسیقی تا سال‌های پایانی دهۀ پنجاه و بحبوحۀ انقلاب پرداختیم و ردپای این هنر را در متن جامعه معترض آن سال‌­ها جستجو کردیم.

چنانکه پیش از این گفته شد، سال‌­های دهۀ 40 هنگامۀ شکل­‌گیری و بالا گرفتن گفتمانی فراگیر با رویکرد «بازگشت به خویشتن» در فرهنگ و هنر ایرانی بود. رویدادی که در اصل واکنشی به روند توسعهۀ غرب‌­گرایانه حکومت در دهه­‌های پیش از آن و به‌ویژه دهه‌­های 20 و 30 به شمار می‌­رفت.

«اعتراض به غرب‌­گرایی شدید و توجه به فرهنگ و سنت‌­های بومی و ملی در بسیاری از عرصه­‌ها و هنرها بازتاب یافت، در عرصۀ نقاشی، نوعی مینیاتور و خط نقاشی با الهام از هنر نگارگری و خوشنویسی ایرانی شکل گرفت. در سینما برخی از هنرمندان اقدام به تهیۀ فیلم‌­هایی با محتوای فرهنگی و بومی کردند. در عرصهٔ معماری نیز عده­‌ای از معماران به معماری ایران توجه کردند» (سلطان­‌زاده و دیگران، 1396: 5).

آرامگاه باباطاهر
آرامگاه باباطاهر در همدان، اثر محسن فروغی، ساخته‌شده در سال 1349، نمونۀ رویکرد سنت‌گرا در معماری ایرانی

موسیقی ایران نیز از این موج بی‌­تأثیر نماند و سنت‌­گرایی با داعیۀ بازگشت به دوران قاجار و اصالت گمشدۀ موسیقی ایرانی قوت گرفت. اما این اتفاق در موسیقی ایرانی، مانند بسیاری از عرصه­‌های دیگر نبود و در کمتر از یک دهه شکلی نسبتاً افراطی و تند به خود گرفت و چنانکه در آخرین نوشتار با همین موضوع گفته شد، به تخریب جریان­‌های هنری دیگر در موسیقی انجامید. رفتاری که برای نمونه در هنرهای تجسمی رخ نداد و مکتب سقاخانه بدون رویکرد تخریبی نسبت به شیوه‌های دیگر در صدد ارائهٔ زبانی نو با ریشه در سنت‌های پیشین بود. [مکتب سقاخانه که از دهۀ 40 به بعد اوج گرفت در صدد روایتی تازه از الگوهای بصری در هنر ایرانی بود. این مکتب «در شروع به نوعی هنر عامیانه توجه داشت؛ ولی کم‌کم بیشتر کارهایی را که در آن‌ها از نقش‌های تزیین سنتی از جمله خط فارسی استفاده می‌شد در برگرفت» (ملکی، 1389: 67).]

اما در جامعۀ موسیقی، دوقطبی سنت و نوگرایی فضایی هیجانی پیدا کرد و چنان شد که جریان سنت‌گرا با رویکردی تند و افراطی، همگام با تحولات سیاسی آستانۀ انقلاب و پس از آن سرانجام در حذف جریان نوگرای موسیقی ایران نقش مهمی ایفا نمود.

اثری از پرویز تناولی
اثری از پرویز تناولی، هنرمند مکتب سقاخانه که در مقابل شهرداری اصفهان قرار دارد.

این بخش از تاریخ موسیقی معاصر ایران، به‌تنهایی بسیار قابل تأمل است و شاید یکی از مهم‌­ترین دلایلی باشد که راه رشد هنر موسیقی را در زمان ما بسته است. بدین معنی که از دوران مشروطه تا امروز، هیچ‌گاه در این هنر تعامل درست و کارآمدی میان سنت­‌های هنری و پدیده­‌های مدرن رخ نداده است و دوقطبی بنیادگرایی و نوگرایی همواره در کشمکشی کاهنده به سر برده‌­اند. اتفاقی که فضای نقد و گفتگو را به‌شدت غبارآلود ساخته و در بستر تجاری شکل‌گرفته در سال‌­های اخیر راه را تنها برای سوداندیشان این هنر هموار ساخته ­است. [بنابراین، از این بخش تاریخ موسیقی ایران نباید به‌سرعت گذشت و آن را به‌عنوان خطایی تاریخی واکاوی نمود.]

مرور و تحلیل تاریخ معاصر موسیقی ایران با این رویکرد می­‌تواند راهگشای آینده باشد تا خطاهای پیشین را تکرار نکنیم و همۀ مشکلات را هم به مدیریت فرهنگی کشور و ساختار حاکم مرتبط ندانیم.

 اکنون ادامۀ نقش اجتماعی موسیقی ایرانی در سال­‌های پایانی دهۀ پنجاه:

استاد پرویز مشکاتیان، نقاشی از مهندس هوشنگ مهراردلان (در جلد آلبوم دستان)
استاد پرویز مشکاتیان، نقاشی از مهندس هوشنگ مهراردلان (در جلد آلبوم دستان)

در این دوران، با وجود رشد موسیقی پاپ در ژانرهای مختلف حکومت پهلوی دوم با گفتمان سنت‌­گرایی و بازگشت به قاجار در موسیقی تقریباً همراهی می‌کرد هرچند محدودیت­‌ها و ممنوعیت­‌هایی در اشعار و محتوای سیاسی اعمال می‌­شد و در قرائت حکومت از هنر و به‌ویژه موسیقی، جایی برای اعتراض و انتقاد سیاسی وجود نداشت. جشن­‌های هنر شیراز و توس بستر مناسبی برای موسیقی به‌شدت سنت­‌گرا به شمار می‌­رفتند و جوانانی مانند شجریان، لطفی، علی‌زاده، مشکاتیان روایتی از موسیقی ایران ارائه دادند که با برنامۀ گل‌ها در رادیو تفاوت داشت.

در سال­‌های دهۀ پنجاه، محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی، هم رابطۀ خود را با نهادهای رسمی و دولتی موسیقی در ایران حفظ کرده بودند و هم به سنت‌گراترین مرکز موسیقی یعنی «مرکز حفظ و اشاعۀ موسیقی ایران» پیوسته بودند. اما پس از استعفای شجریان و لطفی از رادیوتلویزیون در 17 شهریور 57، بازگشت این دو به سنت‌­های قاجاری موسیقی ایران، که در جشن­‌های هنر ایران تجلی یافته بود، رنگ و بویی اعتراضی به خود گرفت و «دوران مشروطه» را به الگوی اصلی خود تبدیل نمود. از این پس، کانون هنری چاووش به مدیریت لطفی، مرکز تولید آثاری بود که با سازهای ایرانی نواخته می‌­شدند؛ اما در مضامین آن‌ها فریاد اعتراض سیاسی بر هر مفهوم دیگری غلبه داشت. زیرزمین خانۀ لطفی، محل تمرین گروه­‌های عارف و شیدا بود و هنرمندان دیگری چون پرویز مشکاتیان و حسین علی‌زاده نیز به این مجموعه پیوستند.

 برخی از کارهای این دوره که از جشن‌های هنر و مرکز حفظ و اشاعۀ موسیقی ایرانی آغاز شدند و به «چاووش»ها در جریان انقلاب رسیدند، با نگاهی انتقادی یاد می‌­کنند و آن‌ها را «مکتب بازگشت در موسیقی ایرانی» می‌­نامند. در این نگاه انتقادی، بازگشت به دوران قاجار و حتی مشروطه در موسیقی دهۀ پنجاه تنها دارای پوسته و ظاهری اجتماعی بود؛ اما در اصل، نوعی عقب‌­گرد همراه با نادیده گرفتن پیشرفت­‌های هنر موسیقی در دهه‌های پیش از آن به شمار می‌رفت. بخش عمده­‌ای از منتقدان این بازگشت، هنرمندان بزرگی بودند که با سیاست­‌های جدید رادیو تلویزیون وقت، روزبه‌روز کمرنگ‌­تر ­شدند و سرانجام با رخ دادن انقلاب، برای مدت طولانی از صحنهٔ موسیقی ایران حذف شدند. هنرمندانی که نگاه خوش­بینانه‌­ای به این تغییرات در موسیقی نداشتند و معتقد بودند که ثمرهٔ زحمات آن‌ها برای پیشرفت و اعتلای موسیقی ایرانی با این عقب‌گرد نادیده گرفته خواهد شد.

اکنون که از آن سال‌­ها زمانی بیش از چهار دهه گذشته، بهتر می‌­توان به داوری و تحلیل آنچه بر این هنر گذشته است، پرداخت.

استاد پرویز یاحقی، از هنرمندان اصلی گلها که تحولات آستانه انقلاب و پس از آن به حذف اجباری او از صحنه موسیقی انجامید.
استاد پرویز یاحقی، از هنرمندان اصلی گلها که تحولات آستانه انقلاب و پس از آن به حذف اجباری او از صحنه موسیقی انجامید.

منابع:

  • سلطان­‌زاده، حسین و دیگران.(1396). سنت و مدرنیسم در معماری کشورهای اسلامی، مجموعه مقالات. تهران: دانشگاه آزاد اسلامی قزوین.
  • فلسفی، نصرالله (1364). زندگانی شاه عباس اول، جلدهای 1 و 2، تهران: محمدعلی علمی.
  • ملکی، توکا. (1389). هنر نوگرای ایران. تهران: نظر.  
  • میثمی، سیدحسین (1389). موسیقی عصر صفوی، تهران: فرهنگستان هنر.

ارجاع‌دهی با استاندارد APA:

فراهانی، فریدون (۱۴۰۰). نقش اجتماعی موسیقی ایران، هفته‌نامهٔ صبح اندیشه، شمارهٔ ۳۳۰، ۱۲ تیر ۱۴۰۰، ص ۶، اصفهان: گفتمان اندیشهٔ معاصر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Related Post

استادان ابوالحسن صبا (چپ)، علی تجویدی (راست)

دمیدن روح ایرانی در ساز غربی

نخستین باری که پیانو در دوران فتحعلی‌شاه قاجار به ایران آمد، آن را در گوشه‌ای در دربار گذاشتند و حتماً آن اوایل نمی‌دانستند با این ساز پیشرفتهٔ غربی چه کنند. تا آنکه به روایت ساسان سپنتا در کتاب «چشم‌انداز موسیقی ایران» ناصرالدین‌شاه در سفر اول به اروپا در ماه صفر 1390 ه.ق چند پیانوی بزرگ برای دربار آورد و چون در تهران کسی به نواختن آن‌ها آشنا نبود، محمدصادق‌خان سرورالملک با مهارتی که در نواختن سنتور داشت شروع به نواختن پیانو کرد و آن را برای نواختن قطعات ایرانی، کوک کرد.

Read More »
0
    0
    Your Cart
    Your cart is emptyReturn to Shop
      Apply Coupon