شهر و معماری در آثار هنرهای تجسمی ایران

شهرِ دوران معاصر یکی از شاخص‌ترین بیان‌های زندگی انسانی است که از عناصر به هم‌پیوسته به شکلی اندام‌وار که یکی در پس دیگری شکل گرفته‌اند به‌وجود آمده است. زیستگاهی که همگام تحولات و تغییرات بشر در ادوار مختلف در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و… همواره در حال تحول و به‌روز‌رسانی می‌باشد. شهر و به طبع آن، معماری که از زیرمجموعه‌ها و ارکان اصلی آن محسوب می‌شود، از حیث محدوده‌های فیزیکی و همچنین فضاهای درونی از نظر کیفیت و کمیت دائماً در حال گسترش است و اینگونه به نظر می‌رسد که انسان، که خود با اندیشه و ذهن سیال و روبه‌رشد خویش اقدام به ساخت و گسترش این پدیده کرده است، حال باید ذهنیت خود را در جهت شناخت و آگاهی از این زیستگاه به کار ببندد. در این میان هنر می‌تواند یکی از راه‌کارهای موثر در رسیدن به این مهم باشد، که خود در به‌وجود آوردن این پدیده نقش بسزایی داشته است و هنرمند نیز به واسطۀ سیالیت ذهن خود در پدیدارشناسی این موجود می‌تواند پیشگام باشد.

به این ترتیب می‌توان اینگونه عنوان کرد که شهر دائماً در حال سیطره و دربر گرفتن بیشتر انسان (در اینجا انسان هنرمند) است و هنرمند برای دریافت و فهم بیشتر این پدیده به ناچار باید از آن فاصله بگیرد، که در غیر اینصورت محصول، بیش از آنکه حاصل ذهن سیال و آزاد او باشد، برآیندی است از تداخل و تدافع شهر و انسان هنرمند.

ردپای شهر و معماری را در هنر تجسمی ایران می‌توان از دیرباز به وضوح مشاهده کرد که اوج استفاده و پرداختن به این موضوع را در سده‌های میانی هجری قمری در نگارگری‌های مکاتبی چون هرات ( ۱۵۰۶ میلادی) و تبریز می‌توان دید. معماری در مکتب هرات عنصر نظم‌دهنده و ساختارمندی است که شخصیت‌ها و وقایع را به خوبی در درون خود جاسازی می‌کند. استفاده از عنصر معماری در نگارگریِ مکتب هرات با تبدیل این هنر به فضایی پویا و زنده توانسته است ساختار کلی آثار این دوره را به شدت تحت تاثیر خود قرار دهد. به‌کارگیری بناهای مذهبی مانند مساجد و بناهای عمومی و استفادۀ به‌جا از تغییر زاویه دید در آثار و همچنین به‌کار بردن جزئیات و تزئینات در آن از ویژگی‌های بارز آثار مکاتب مورد بحث می‌باشد.

لیلی و مجنون نظامی گنجوی
لیلی و مجنون نظامی گنجوی

این روند تا روی کار آمدن دودمان صفویه ( ۱۷۳۶–۱۵۰۱ میلادی) و شاه عباس کبیر کم‌وبیش در نگارگریِ ایران پابرجا بود. در زمان شاه عباس با ظهور هنرمندِ نقاشی چیره‌دست به نام رضا عباسی (1565 – 1635 میلادی) و همزمان ارتباط ایران با غرب، گویی به سبب آزادی بیشتر هنرمندان در چهره‌نگاری که تا هزارۀ قبل از آن به واسطۀ دین اسلام در ایران دچار محدودیت شده بود، عناصر معماری و شهری در نقاشی ایرانی کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شد، تا به حدی که بیشتر آثار رضا عباسی و شاگردان و منسوبان او معطوف به تک‌چهره و یا جمعیتی از اشخاص در فضایی خیالی یا طبیعی شد.

این رویه البته تا حدودی در دوران قاجار (1796- 1925 میلادی ) تلطیف شده و معماری و بناها دومرتبه وارد فضای نقاشی و تصویرگری هنرمندان ایرانی می‌شود اما با تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای از جمله بسته‌تر شدن فضاهای معماری و برجسته‌تر نمایاندن پرتره‌ها و شخصیت‌ها. گویی عطش چهره‌نگاری تا به آنجا که هنرمندان قرن حاضر را نیز به سمت خود بکشاند ادامه می‌یابد. به طوری که در تنها جنبش و جریان قابل رصد و بحث پس از قاجار تا به کنون در هنرهای تجسمی ایران که جنبش سقاخانه ( از 1961 میلادی) می‌باشد نیز حضور فضای معماری در آثار هنرمندان هیچ‌گاه به قدرت و پر‌رنگی مکاتب یاد شده نرسید.

اماکن و سازه‌ها به سبب وجه محیطی و محاطی توأمان‌شان تاثیری دوگانه و گاهاً چندگانه بر ذهن مخاطب و به خصوص هنرمند می‌گذارند. ذهن هنرمند گاه با غلبه بر این محیط به درک و خوانشی از آن می‌رسد و گاه با در معرض و گرفتار آمدن در آن به ناچار خوانشی دیگر را برمی‌تابد. گویی ذهن به مانند توپی دائماً به وسط و اطراف گود پرتاب می‌شود. همچنان که از دید ناظر و دانای کل به آن می‌نگرد می‌تواند آن را از زوایای مختلف مورد واکاوی و تجزیه و تحلیل قرار دهد و به رابطۀ این پدیده کنستراکتیو با زندگی انسان بپردازد و آنگاه که خود را در میان این پدیده و محاط در آن می‌یابد به هر مأمنی چنگ می‌اندازد تا راهی برای رهایی از این غول ساخته به دست بشر بیابد و این شاید همان زمانی است که انسان پناهی جز گسترۀ پهناور طبیعت نمی‌یابد که هنرمند نیز از این قاعده مستثنا نیست.

مثال روشن و بی‌بدیل این دو طرز نگاه به مقولۀ معماری در هنرمندان معاصر ایران را می‌توان در آثار دو نقاش صاحب نام جستجو کرد. «پرویز کلانتری» (1932-2017 میلادی)، نقاش برجستۀ صاحب سبک که اساساً نقاشی‌هایش با معماری سنتی ایران عجین شده و مرز بین این دو هنر را تا حد ممکن کم‌رنگ کرده است، به نظر می‌آید همان دانای کل و دید ناظر از بیرون به زیستگاه انسانی باشد که محصول نهایی آثارش خلق دوبارۀ این پدیدۀ ساختارمند از نگاه هنرمند می‌باشد و «ایران درودی» (1937- 2022 میلادی)، این نقاش خالق ایهام و آثار فرامتنی، که همواره استفاده از معماری و بناها در بطن تابلوهای نقاشی‌اش کامل‌کنندۀ ارتباط فرم و فضا در میان طغیان رنگ می‌باشد همان ذهنیت محاط در کشاکش حادثه و طبیعت را به مخاطب می‌نمایاند.

پرویز کلانتری
پرویز کلانتری
نقاشی نور و رنگ ایران درودی
نقاشی نور و رنگ ایران درودی

در روزگار کنونی اما هنرمند با گرفتار شدن بیش از پیش در زندگی شهری و به سبب آن نوعی آمیختگی با اجزاء آن گویا به گونه‌ای واپسزدگی دچار گشته که می‌توان رد پای آن را در نابسامانی و بهم‌ریختگی اوضاع پدیدۀ شهر جستجو کرد. شهر امروزی و عناصر تشکیل دهندۀ آن، آنچنان آشفته و دهشتناک گردیده که ذهن نظم‌جوی هنرمند را بیش از آنکه به سمت خود بکشاند از خود دور می‌کند.

با نگاهی گذرا به نمایشگاه‌های اخیر در گالری‌های شهر تهران می‌توان به وضوح این واپسزدگی و عدم توجه به این مقوله را در آثار هنرمندان نسل جدید مشاهده کرد. اما هستند هنوز اندک هنرمندانی (غالباً از یکی دو نسل عقب‌تر) که نگاه تیزبینانۀ خود را بر گسترۀ فضای زندگی انسان‌ها همچنان حفظ کرده‌اند.

معصومه مظفری» (متولد 1959 میلادی) ، نقاش با سابقه و پرکار ساکن تهران، که در حال حاضر ریاست هیئت مدیرۀ انجمن نقاشان ایران را نیز بر عهده دارد. خانم مظفری با به تصویر کشیدن جزئیات از ساختمان‌ها و اتاق‌ها و با تمرکز بر «در» به عنوان عنصر اصلی مورد توجه‌اش و کارکرد آن، سعی در نمایش تنهایی و گذار بی‌بازگشت انسان معاصر در طول زندگی‌اش در عالم هستی را دارد، که این بیان محتوا با توجه به غایب بودن خودِ انسان در آثار نقاش نمودی رمزگونه و تأمل‌برانگیز به خود گرفته است. «در» به عنوان عنصر رابط بین فضای درون و بیرون در آثار وی می‌تواند نشان‌دهندۀ تعلل هنرمند و یا به طور کلی انسان در برون‌رفت از شرایط حاکم بر زندگی معاصر خویش که نتیجه‌ای جز تنهایی برای آن نمی‌توان متصور بود داشته باشد.

معصومه مظفری در فضای هنری هشت چشمه
معصومه مظفری در فضای هنری هشت چشمه

«ترانه صادقیان» ( متولد 1957 میلادی) نیز یکی دیگر از نقاشان پرسابقه و صاحب سبک تهران) رابطۀ انسان با فضای پیرامون خود را مورد واکاوی قرار می‌دهد. در آثار ترانه صادقیان ما با نوعی روایتگری چند‌فضایی مواجه می‌شویم که گاه از یک لامکانیِ خاص پیروی می‌کند و گاه فضاهای آشنا اما غریب، مخاطب را با نوعی خوانش منحصربه‌فرد که پیش‌تر در آثار نقاشانی چون «هانیبال الخاص» (1931- 2011 میلادی) می‌دیدیم روبه‌رو می‌کند. فضاهای حاکم بر نقاشی‌های صادقیان بیشتر در خدمت تفهیم محتوا از جنس ادبیات که همانا غلبه حاشیه بر متن و بالعکس آن است می‌باشند. این آثار نوعی خوانش بینامتنی از ادبیات و شعر و جامعه‌شناسی را در بر می‌گیرد که در این میان کارکرد معماری و فضای شهری بیشتر جنبۀ وحدت‌بخشی و اساطیری پیدا می‌کند.

اثر ترانه صادقیان
اثر ترانه صادقیان

همچنین آثار هنرمند جوان، «افسانه پلویی» (متولد 1979 میلادی) و در آخرین مجموعۀ آثار او که با تکنیک فتومونتاژ خلق شده‌اند ما با تقابل دو عنصر از معماری و انسان سر و کار داریم که پنجره و چشم می‌باشند. در بیانیۀ هنرمند دربارۀ این مجموعه آمده است: «پنجره و چشم واسطه‌هایی شفافند در مرز درون و بیرون. نظرگاهی برای آنچه اینطرف دیوار و تن است و آنچه آنطرف. حدفاصلی بین دو جهان آشکار و نهان» افسانه پلویی با در هم آمیختن دو عنصر اساسی انسان و معماری که هر دو دریچۀ دریافت و فهم ماهیت بیرونی می‌توانند قلمداد شوند سعی در هم‌معنا نشان دادن هرچه بیشتر تعریف و کارکرد مشترک آن‌ها دارد. که با توجه به استفادۀ به جا از تکنیک تا حدود زیادی به این امر نائل آمده است.

اثر هنرمند جوان افسانه پلویی
اثر هنرمند جوان افسانه پلویی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Related Post

نبرد شیر و گاو تخت جمشید

نمادها در ایران باستان

نماد، کهن ترین و بنیادی ترین روش بیان محسوب می شود. ابزاری که موجب آشکار شدن مفاهیمی می گردد که به صورت دیگری قابل بیان نیستند. یک نماد کامل، همه ی ابعاد انسان؛ روح، عقل و احساسات را در بر

Read More »
پل خواجو

اصفهان، زاینده رود و آب

مادی‌ها نهرهایی هستند که از رودخانهٔ زاینده رود سرچشمه می‌گیرند و غرب اصفهان را به شرق آن می‌دوزند. این نهرها اوج خلاقیت ساکنین این منطقه برای رساندن آب رودخانه زاینده رود به دشت اصفهان برای مصارف کشاورزی و شهری بوده

Read More »
میمند

میمند، شگفتی سکونت روستایی

روستای تاریخی و دستکند «میمند» در شرق شهرستان شهر بابک در شمال غرب استان کرمان ایران قرار دارد. این روستا دردامنه ی جنوبی آتشفشان خاموش مساهیم قرار دارد. این روستا در پنج طبقه و به تعداد حدود 400 واحد مسکونی

Read More »

آشنایی با سیر تحولات تاریخ ایران

موقعیت خاص جغرافیای فلات ایران آن را همچون پلی کرده است که روزگاری مهاجرت بزرگ انسان شکارچی از غرب (صحراهای آفریقا) به شرق (جنوب آسیا) را شکل داده و همین موجب شده است که فلات ایران از همان دوران چهار

Read More »
0
    0
    Your Cart
    Your cart is emptyReturn to Shop
      Apply Coupon