منظور از معماری باستانی ایران هر آنچه که اندیشه ورزی ایرانی تا پیش از حمله اعراب به ایران در 633 میلادی است را شامل می گردد. سلسله حملاتی را که اعراب به ایران آغاز کردند در نهایت به فروپاشی سلسله قدرتمند ساسانیان در منجر شد. این سرآغاز فرایندی بود که طی چند قرن منجر به گرویدن ایرانیان به اسلام گردید و در نهایت می توان گفت در طول تاریخ که اقوام مختلفی به ایران حمله کردند بیشترین تاثیر را حمله اعراب به ایران داشت.
سنت اندیشه ورزی ایرانی که طی هزاران سال و تا پایان سلسله پادشاهی ساسانیان ادامه یافت با حمله اعراب از بین نرفت، بلکه ایرانیان با توجه به ساز و کار جدید جهان بینی حاکم بر ایران تلاش کردند آن سنت را ادامه دهند و در نهایت آن چیزی که طی 1400 سال و تا به امروز از معماری ایران می شناسیم همان اندیشه ورزی است که در ایران باستان رشد کرد و بالید.
تا پیش از قرن هشتم میلادی معماری ایران در دوران امپراطوری مادها زمینه های شکل گیری معماری پارسی و بعد پارتی را در دوره های بعد شکل داد. سکونتگاههایی همچون «چغازنبیل»، «تپه سیلک»، «شهر سوخته» و «هگمتانه» محل تبلور این نوع از معماری بود. یکی از مهمترین بناهایی که در این دوره ساخته شد زیگورات چغازنبیل بود که جزو ساختمان های ایلامی به حساب می آید.
بررسی معماری این بنا می تواند بخش مهمی از مفهوم معماری ایران در آن دوره را توضیح دهد. این بنا از خشت و آجر ساخته شده و نشان می دهد که در معماری ایرانی آجر تنها به عنوان مصالح پر کننده مطرح نبوده بلکه یک عنصر کامل در معماری است. ایرانیان نقشی بنیادین در به کارگیری فن آجر داشته اند. آنها آجر را به عنوان یک مصالح تزئینی به گونه ای به کار می بردند که علاوه بر همنشینی کامل با مصالح دیگر به عنوان یک عنصر مجرد تزئینی جلوه گری کند.
زیگورات چغازنبیل بنایی است چندطبقه و به صورت مربع که طبقه اول آن از طبقات بالایی بزرگتر و وسیعتر است. اطراف این بنای مربع شکل، حصارهای دایرهای وجود دارند که تداعی کننده ترکیب مربع و دایره در وجود این بنای مقدسند. بنای زیگوراتها، اهرام، استوپاها، پاگوداها و بناهای «ماندالا» شکل که همگی از بناهای مقدس به شمار میروند، از یک فلسفه همانند پیروی میکنند. در همه این بناها، ساختمانهایی بلند از زمین به سوی آسمان و از فرش به سوی عرش میروند که به نوعی تداعیگر کوه هستند و همه آنها فضای مقدسی هستند که تصور میشده در مرکز عالم قرار گرفتهاند.
بنای زیگورات چغازنبیل نمادی از تمدن عیلامی است و شهر عیلام مرکز این تمدن به شمار می رود. این شهر در قرن 13 پیش از میلاد ساخته شد. این شهر دوراونتاش Dur Untash به معنی قلعه اونتاش نامیده می شد و مرکز آن زیگورات عظیم چغازنبیل قرار داشت. این بنا که کاربری معبد داشته است به دو خدای بزرگ اینشوشیناک و نپیریشا اهدا شده بود.
در باستان شناسی های انجام شده مشخص شد که این بنا در دو دوره ساختمانی بنا شده است. در دوره اول، طبقه نخست به صورت اتاقهایی پیرامون یک حیاط مرکزی ساخته شده است و در دوره دوم حجمهای مربوط به طبقات در میان حیاط مرکزی ساخته شدهاند. عمده مصالح مجموعه چغازنبیل خشت میباشد به همین خاطر از پوشش آجری با هدف حفاظت از حجمهای زودفرسای خشتی، به ویژه در مورد زیگورات استفاده زیادی شده است در واقع از هزاران آجر پخته شده و کتیبهدار زیگورات را تزیین میکردهاند علاوه بر این از آجرهای لعابدار، ملات قیر طبیعی، اندودهای گچی، تزیینات شیشهای، گل میخهای سفالین استفاده زیادی شده است.
با آغاز حکومت هخامنشیان شیوه رایج در معماری ایران «پارسی» شد و تا زمان حمله یونانیان به ایران ادامه یافت. در این شیوه ما شاهد به کارگیری هوشمندانه روش های مختلف معماری که نشات گرفته از فرهنگ های مختلف ایران بود هستیم. این فرهنگ ها از هندوستان تا آفریقای شمالی را در بر می گرفت. تا پیش از ساخته شدن «تخت جمشید» و تبدیل آن به یکی از مقرهای فرمانروایی، «پاسارگاد» به عنوان اولین پایتخت امپراطوری هخامنشی آن گستره فرهنگ معماری را در خود نداشت و خلوص معماری دوران «ماد»ی در آن به خوبی دیده می شود. ولیکن با گسترش امپراطوری و تاثیر گذاری فرهنگ های مختلف می بینیم که در بنای تخت جمشید که از نظر ماهیتی محل تجمع نمایندگان قلمروهای مختلف در آن بود، از نظر معماری ما با سبک های مختلفی روبرو هستیم که در یک توازن منطقی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند.
آثار به جا مانده از معماری پارسی در ایران بسیار است و از آن جمله می توان به محوطه ی پاسارگارد، تخت جمشید، کاخ آپادانای شوش و آرامگاههای نقش رستم اشاره کرد. روش های معماری به کار گرفته شده در این بناها و محوطه ها همچون یک سنت در جریان های معماری بعد از خود و تا چند قرن پیش تداوم یافته بود. از جمله ی این الگو ها می توان به چهارباغ اشاره کرد که در پاسارگاد بنا شد و زیر بنای الگوی باغ ایرانی را تشکیل داد.
مجموعه پاسارگارد در میانه راه اصفهان به شیراز قرار دارد و در زمان هخامنشیان باغی بوده است دربرگیرنده چندین ساختمان: دو کاخ با طرح کاملا ایرانی، شامل تالاری ستوندار و بزرگ در میان دو اندام شبیه به ایوان در دو طرف آن. نقشه کلی آن شبیه به حرف H است و در دو سوی یکی از ایوان ها دو اتاق نیز وجود دارد. در پیرامون آن انواع آبنماهای بسیار زیبا با فواره و حوض ساخته شده بوده است. در میان این باغ، ساختمان دیگری بوده است که شاید جنبه مذهبی داشته است. در آستانه درگاه آن، سنگی است که کوروش را نشان می دهد و در بالای سر او شکل ذوالقرنین است، پلی نیز بر روی جوی یا رودخانه ایی ساخته شده بوده، که اکنون ویران شده است. آرامگاه کورش بزرگ در پاسارگارد است و ساختمان ساده آن از مقابر هرمی مصری الهام گرفته شده است. به احتمال زیاد دو شیوه معماری بر ساخت این بنا تاثیر گذاشته اند، یکی معماری «ارارتوها» و دیگری مقابر مصری.
در پاسارگارد شیوه ای از معماری ایرانی آغاز شد که امتداد آن را در باغ ها و باغشهر های ایرانی می بینیم. پاسارگارد به عنوان یک پایتخت یادمانی و با اندیشه های کورش تبدیل به باغی شد که برنامه های ساختمانی در آن به اجرا در آمد. این ساختمان ها که کاخ های پاسارگارد را شامل می گشت با ایوان های طویل و فضای باز اطراف خود این باغ بزرگ را مفصل بندی می نمود. در داخل محدوده طرح نوین کوروش شماری آبگذر سنگی وجود دارد که به ترکیب بخش های مختلف محدوده کاخ به صورت واحد کمک می کنند. این آب گذرها به شیوه هخامنشی در بهترین شکل خود ساخته شده اند تا دوام یابند. آنها از بلوک های خوشتراش و متصل به هم سنگ آهک تشکیل شده اند و به شایستگی با معماری خوشدست کاخ های مجاور همسانی دارند.
معماری پارسی دارای ویژگی های منحصر به فردی برای خود بود. با توجه به اقلیم آفتابی ایران در نظر گرفتن سایه بان و آفتاب گیر برای ساختمان ها که رو به فضای باز در نظر گرفته می شد از اولویت ها بود. در این دوره پی ساختمان ها بر روی سنگ ریزه و سنگ لاشه بنا می شد و تلاش می شد این بناها بر روی تختگاه و سکو ساخته شود. عنصر درون گرایی که در طول تاریخ معماری ایران همیشه به آن توجه ویژه می شد در معماری پارسی با ساخت حیاط های میانی و حفظ درون گرایی در تالارها آغاز شد.
سقف ها با استفاده از ستون های بلند شکوه و عظمت ساختمان ها را افزایش می داد و در معماری سرستون ها از جزئیات زیادی بهره گیری می شد که این خود بر ابهت بناها می افزود. به خصوص در ساخت کاخ ها و ساختمان های بزرگ از مرغوبترین مصالح با رنگ و دوام بالا استفاده می شد و گچ بری ها در تزئینات نما دارای تنوع زیادی بود.
دوران پارتی با توجه به تفاوت های زیادی که نسبت به معماری پارسی داشت شناخته می شود و از نظر سیاسی در دوران اشکانیان ( 247 پیش از میلاد– 224 پس از میلاد) و ساسانیان ( 224 پس از میلاد– 651پس از میلاد) و تا یکی دو قرن بعد از حمله اعراب به ایران رواج داشت. دوران اشکانیان از زمان استیلای قوم ایرانی نژاد «پارت» آغاز می شود و دوران غلبه هنر و معماری یونانی بر ایران پایان می یابد.
در این دوران بحث مصالح بوم آورد بسیار اهمیت می یابد و ساختمان ها برعکس دوران هخامنشیان از مصالح همان منطقه ساخته می شود. در دوران اشکانیان بیشتر از سنگ های پاکتراش استفاده می شد و در دوره ساسانیان اکثرا از خشت خام، خشت پخته و سنگ لاشه. آنچه که معماری دوران ساسانیان را در زمینه تزئینات معماری از پیش خود برجسته می سازد هنر گچ بری است که به اوج خود می رسد و بناها با زیباترین نقوش تزئین می شود. برای فرش کردن کف کاخ ها از سنگ ریزه های رنگی استفاده می شود.
گنبد و پوشش های طاقی و قوسی به عنوان یک دستاورد معماری (ساخت دهانه های بزرگ بدون استفاده از ستون) مطرح می شود و عمدتا سقف ها با این عنصر معماری پوشش داده می شوند. استفاده از حیاط مرکزی در این دوره به کمال می رسد و بناها دارای ایوان هایی شده که رو به حیاط باز می گردند. ایوان ها از یک تا چهار عدد اطراف حیاط مرکزی سامان یافته و تبدیل به یکی از شاخصه های اصلی معماری ایران می گردند. بناها در این دوره دارای طرح ها متنوع هستند و ساختمان ها هر کدام با رعایت اصول اساسی که در همه رعایت می شود هر کدام شخصیت و فضا و کالبد خاص خود را دارند.
![کاخ بیشاپور](https://melalepersian.com/wp-content/uploads/2021/07/bishapoor.jpg)
باید گفت که معماری در دوره اشکانیان تبدیل به پایه و اساسی شد که بعدها امتداد آن را در دوره ساسانیان و دوره اسلامی می توان دید. در دوره ساسانیان با اینکه به معماری دوران هخامنشی توجه می شد (مثلا ساخت بناهای بزرگ و با شکوه و یا استفاده از نقوش برجسته سنگی ) ولی اساس معماری این دوره را همان دستاوردهای معماری دوران اشکانیان تشکیل می داد. بزرگترین دستاورد معماری قبل از اسلام ایران ساخت «گنبد» بود که به جهانیان پیشکش شد. اگر یک قوس را حول محور تقارن عمودی دوران دهیم پوسته ای که در فضا ایجاد می شود گنبد است. بنابراین گنبد از دوران یک قوس حول محور تقارن عمودی آن بوجود می آید. گنبد ایرانی بر روی چهار گوش (مربع) قرار می گرفت و برای انطباق پلان دایره و مربع از سیستم گوشواره (شکنج) استفاده می شده است. باید توجه داشت که به طور کلی، مزیت پوشش های قوسی این است که دهانه های نسبتا” بزرگ را می توان بدون احتیاج به ستون به راحتی پوشاند.
معماری ایرانی در دوره ساسانیان به اوج اندیشه ورزی انسان ایرانی درباره فضا و کالبدی که در آن زندگی می کند رسید. بسیاری از دستاوردهای این دوره اساس معماری ایرانی را تشکیل داد چرا که بیشترین دستاوردهای تمدن ایرانی در سلسله پادشاهی ساسانیان اتفاق افتاد.
آن چیزی که امپراطوری ساسانیان را از دوره های پیش از خود متمایز می کرد ، نقش جدید «دین» در ساز و کار قدرت بود. در این دوره دین مزدائیسم (زردشتی گری) اهمیت بسیار بالایی یافت و در حکومت داری نقش مهم و محوری را ایفا می کرد. شاید یکی از مهمترین دلایل آن نیاز به مقابله تمدن ایرانی بود در مقابل نفوذ روز افزون مسیحیت در ایران که نیاز داشت «مزدائیسم» را به عنوان یک دین ایرانی در تقابل با دین وارداتی یعنی مسیحیت قرار دهد. بر این اساس ساسانیان حکومتی بر پایه ایدئولوژی و یک دین واحد بود و تلاش می کرد بر تمامی جنبه های زندگی انسان ها تاثیر گذار باشد و این را می توان به خوبی بر اهمیت ساخت بناهای مذهبی دید.
در دین زرتشتی چهار عنصر حیاتی (آب، آتش، باد و خاک) مقدس شمرده میشود و کثیف کردن آنها گناه شمرده میشود. در این میان به آتش از همه بیشتر اهمیت داده میشده، زیرا که نقش پاککنندگی داشتهاست. رنگ زرد (رنگ آتش) نیز به عنوان رنگ مورد علاقه ساسانیان شناخته شدهاست. آتشکدهها به عنوان بناهای مذهبی چهارگوش بودند که آتش مقدس در زیر آنها قرار داشت این در این بناها معمولاً گوشه سازی بکار میرفت و برروی گوشهها قوسهایی قرار داشت که این مجموعه را یک گنبد میپوشاند.
بعد از کاخ ها ، آتشکده ها دومین بناهای مهمی هستند که از آن دوره بر جای مانده اند. آتشکده ها محل جایگاه آتش مقدس و اجرای مراسم مرتبط با آن بود. آتشکدههای ساسانی نسبت به اهمیت آتشهای آنها درجات متفاوتی داشتند اما اساس ساختمان و نقشه معماری بناها مشابه بود. معماری آتشکده یک بنای چهار ضلعی بود که در چهار ضلع آن چهار درگاه تاقدار داشت و بر روی این فضای چهار ضلعی گنبدی قرار داشت.
از دیگر عناصر مهمی که بسیار مورد توجه بود «آب» است که در مزدائیسم به الهه «آناهیتا» مربوط و معبدی برای آن ساخته می شد. معبد آناهیتا در بیشابور نمونه شاخص آن به شمار می رفت. این بنا به صورت مکعبی است که از سنگهای حجاری شده با ابعاد مختلف و بدون ملات به صورت دو جداره ساخته شدهاست. این بنا با الهام از سبک معماری دوره هخامنشی ساخته شده و فاقد سقف مسطح بودهاست. این معبد را در عمق ۶ متری از زمینهای اطراف خود ساختهاند تا آب رودخانه شاپور به درون آن سرازیر شود. معبد بیشاپور سمبل یک پرستشگاه آب است و میتوان آن را جایگاه نوازش با آب دانست.