پیشینه جغرافیایی:
کرمان یکی از کلانشهرهای ایران که مرکز شهرستان و استان کرمان است. این استان در جنوب شرقی فلات مرکزی است و از شمال به استانهای خراسان جنوبی و استان یزد و از شرق به سیستانوبلوچستان و از غرب به استان فارس و از جنوب به استان هرمزگان محدود میشود.
زبان و گویش کرمانیها:
کرمانیها فارسی زبان هستند و به لهجۀ کرمانی صحبت میکنند و از لحاظ قومی فارس هستند.
پوشاک محلی زنانه؛ سرپوشها:
چارقد:
پارچهای است چهارگوش که آن را بهصورت سهگوش تا کرده و بهوسیلۀ سنجاق قفلی زیر گلو محکم میشود. افراد غنی به سنجاق قفلی گویهای طلایی یا سنجاق طلا آویزان میکردند.
پیچه:
پیچه، نقابمانند بوده و از یال و دم اسب تهیه شده است. پیچه را بهوسیلۀ روبانی که در بالای آن وصل میشده روی پیشانی قرار میدادند و بند آن را پشت سر گره میزدند ، آنگاه چادر مشکی را روی آن میانداختند.
چادر دلاغ:
همان چاقچور یا چاقشور است. جورابی است از نوک انگشت پا تا کمر که پاچۀ آن تنگ و بالای آن گشاد و شلوارمانند است، که زنها به پا میکردند. چادردلاغ بهصورت چادر عربی؛ اما بدون آستین بوده و شلوار مشکی زیر آن میپوشیدند.
تنپوشهای زنانه:
شلیت:
دامن کوتاه و پرچینی بوده که روی شلوار به تن میکردند و کمر آن مانند شلوار دارای لیفه بوده که با نخی به کمر محکم میشده است.
پیرن:
پیراهن چیندار یقهگرد و دارای آستین لولهای یا پفی بوده است.
پیراهن شش ترک:
قسمت کمر این پیراهن تنگ دوخته میشد و پایینتنه دو برابر گشاد بوده است. آستینها بلند و سرشانه چین میخورده است.
یل:
نوعی تنپوش (کت) که زنان و دختران در فصل سرما تن میکردند. قد آن تا روی باسن بوده است.
پیراهن چین پیلهای:
از جنس کتان دارای یقۀ گرد وآستینهای بلند بوده است. دارای مچپیچ بوده که پایینتنه را مانند دامن چین پیلهای میدادند.
پاپوشهای زنانه:
ساغری ، قندره ، کفشهای گیوهای ، گالش
پوشاک محلی مردانه:
سرپوشها:
کلاه گرد نمدی، کلاه دورهای (شاپو، کلاه پهلوی، عمامه، کلاه بافتنی (کاموایی)
تنپوشها:
پیراهن، قبا، سرداری، جلیقه، شال کمر
پیراهن:
نسبتاً بلند یا بالای زانو که از دو طرف پهلو به اندازۀ ۱۵-۱۰ سانتیمتر چاک میخورد. یقۀ آن گرد و ساده است که از سرشانه یا جلو دکمه میخورد. آستینها گشاد و بلند و در قسمت مچ یک چاک کوچک داشته که روی شلوار میافتاده است. هنگام کار آن را در شلوار مینمودند. اشراف و اعیان جامعه در قسمتهای یقه ، سرآستینها و انتهای پیراهن را با نخهای رنگی روشن نقدهدوزی میکردند و با نوارهای تزیینی آن را پراقدوزی مینمودند.
قبا:
کتی بلند و بدون یقه بود بهطوری که وقتی آن را به تن میکردند یقۀ آن به شکل هفت یا مایل درمیآمده است. جلوی آن باز که بهوسیلۀ چند دکمه و بندیک دوطرف قبا به همدیگر وصل میشد یا کلاً دکمه نداشته که درپهلو به همدیگر پیوند میخوردند.
پاپوش:
گیوه، ساغری، ارسی، زنگال، قندر، شاپسند
پاپیچ یا مچپیچ:
این پاپوش تا حدود ۵۰ سال پیش در کرمان رایج بوده و بهغیر از نظامیان که همیشه استفاده میکردند، عامۀ مردم در زمستانها یا در هنگام کشاورزی یا شکار از آن استفاده میکردند. مچپیچها اصولاً ازپارچههای پشمی و ابریشمی به عرض ۱۵-۱۰سانتیمتر و به طول تقریبی ۵-۴ متر از مچ پا تا زیر خم زانوها پیچیده میشده است. این نوع پوشش در سیرجان به پاتو و در بین زرتشتیان به پاتابه معروف بوده است.
پوشاک کودکان کرمان:
دورگوشو:
پارچهای است سه یا چهارگوش که روی کایتو برسر نوزاد میپوشیدند. دورگوشو را بهصورت سهگوش درآورده و پشت گردن گره میزدند.
چارقدو:
روسریهای چهارگوش کوچک بودند.
کلاه چینو:
کلاهی که دور تا دور آن با پارچۀ دیگری چین میخورده و بهوسیلۀ دو بند زیر گلو بسته میشده است.
لچک:
روسریهای سهگوش را میگویند.
شمیلوی کلاهدار:
نوعی شنل کلاهدار از جنس مخمل یا پارچههای پشمی تهیه میشده است. در صورت تمایل بهوسیلۀ دو بند زیر گلو محکم میشود. قد آن از نوک سر تا نوک پا بوده است. جلوی پیشانی کلاه را بهصورت چیندار درمیآوردند. نوع دیگر بدون کلاه بوده است.
پتهدوزی:
پته نوعی سوزندوزی ايرانی است كه از دوخت ريسهای پشمی رنگين، روی شال زمينه يا شال در طرحهای زيبايی چون بوته، سرو و ترنج پديد میآيد و منظرهای بديع از گل و بوتههای رنگين را كه حاصل تلاش دختران و زنان زحمتكش كرمانی است جلوهگر میكند.
پته بهطور انحصاری در كرمان تهيه میشود و دوخت آن در تمام شهرستانها و روستاهای اطراف استان بهويژه كرمان و سيرجان و رفسنجان رايج است. طرحهای زيبای آن كار طراحان ماهر است. اين طرحها و نقشهها كار طراحان ماهر است. اين طرحها و نقشهها ريشه در تمدن و فرهنگ ايرانی دارند.
يكی از نمونههای بسيار زيبای پته كه دوخت بسيار بديع و بینظيری دارد، روپوش مقبرۀ شاه نعمت الله ولی است. تاريخ دوخت اين پته سال ۱۲۸۵ است. اين كار نتيجۀ دو سال كار مداوم ۱۶ زن پتهدوز كرمانی بر پارچهای به طول ۳۵۵ سانتیمتر و عرض ۲۱۰ سانتیمتر است.