در تعریفی کلی میتوان دوزبانگی را تسلط کامل در صحبت کردن به دو زبان دانست. برخی والدین مشتاقاند که کودکشان از ابتدا دو زبان را فرا بگیرد. برای دستیابی به چنین امری یک قاعدۀ کلی آن است که کودک باید در معرض دروندادهایی از هر دو زبان مدنظر قرار بگیرد؛ چنین امری در محیطهای تکزبانه کار چندان آسانی نیست. برخی کشورها نظیر کانادا یا هند رسماَ کشورهای دوزبانه محسوب میشوند. در کانادا زبانهای فرانسه و انگلیسی زبانهای رسمی هستند و در کشور هند زبانهای هندی و انگلیسی زبانهای رسمی محسوب میشوند.
نکتۀ دیگر در مسیر دوزبانه شدن کودک صبر و حوصله و پشتکار والدین است.
در ادامه برای روشنتر شدن مفهوم دوزبانگی، به طبقهبندی این مفهوم براساس زمان شروع آموزش و نیز براساس میزان تسلط زبانی میپردازیم.
طبقهبندی دوزبانگی براساس زمان شروع آموزش
طبقهبندی دوزبانگی براساس زمان شروع آموزش بهصورت زیر است:
- دوزبانگی زودهنگام: در این دوزبانگی به نظر میرسد، هرچه زمان فراگيری دو زبان زودتر باشد، فراگيری زبان در شرايط بهتری صورت خواهد گرفت.
- دوزبانگی همزمان: كودك هر دو زبان را همزمان فرا میگيرد. مشكلات تكلم در صورت آموزش همزمان و در دوران كودكي تا حد زيادی كاهش میيابد.
- دو زبانگی متوالی: آموزش زبان دوم پس از آموزش زبان اول آغاز ميشود. به نظر ميرسد روند آموزش در كودكاني كه بهصورت متوالي به يادگيري دو زبان ميپردازند، قانونمند است و موارد استثنا در آن بهندرت ديده ميشود؛
- دوزبانگي ديرهنگام: تلاش براي یادگیری زبان دوم در بزرگسالي يا بعد از سن بحراني يا بلوغ است.
در خصوص برتري دو نوع متفاوت دوزبانگي همزمان و متوالي بين زبانشناسان اختلاف نظرهاي زيادي وجود دارد و هر كدام بر يكي از اين انواع تأكيد ميکنند؛ اما به نظر ميرسد، فراگيري زبان به هر شكلي كه باشد، اگر فرايندهاي آموزشي بهكاررفته در آن صحيح باشد، هردو شيوه بسيار عملي و مفيد خواهند بود.
اگر آموزش زبان پيش از سه سالگي آغاز شود، كودك دوزبانۀ همزمان و اگر پس از سه سالگي شروع شود، كودك دوزبانۀ متوالي محسوب خواهد شد. روند رشد زباني در دوزبانههاي همزمان و متوالي نيز مانند كودكان یكزبانه است.
طبقهبندی دوزبانگی براساس میزان تسلط زبانی
طبقهبندي دوزبانگي براساس ميزان تسلط زباني بهصورت زیر است:
برخي زبانشناسان دوزبانگي را از اين حيث به چهار گروه تقسيم ميكنند:
- دوزبانگي غيرفعال: در اين حالت شخص بر زبان اول كاملاً تسلط دارد و زبان ديگر را نيز ميتواند درك كند؛ ولي توانايي صحبت كردن به آن زبان را ندارد؛
- دوزبانگي غالب: در اين حالت فرد در يكي از دو زبان (به احتمال قوي زبان مادري) تسلط بيشتري دارد. او در درك شنيداري زبان دوم با مشكل مواجه است؛
- دوزبانگي متعادل: فرد كموبيش در هر دو زبان به يك اندازه تسلط دارد؛ اما الزاماً توانايي گويشور بومی هيچ يك از دو زبان را ندارد.
- دوزبانگي همسان: فرد در هر وضعيت قادر است، هر دو زبان را چون گويشور بومی آن زبان تكلم كند و نميتوان بين او و گويشور بومی تفاوتي قائل شد. اين قطعيترين نوع دوزبانگي است و در مباحث زبانشناسي نيز در بيشتر موارد اين نوع دوزبانگي مدنظر است. البته برخي زبانشناسان بر اين باورند، امكان اينكه يك فرد بتواند در هر دو زبان نظير هم باشد، وجود ندارد. افراد دوزبانۀ همسان در بسياري از لايههاي زباني، در زبان اول خود قويترند.
Yule, G. (2020). Study of language (7th ed.). Cambridge: Cambridge University Press.